هر روز از روی گندم‌‌های برشته

هر روز
از روی گندم‌‌های برشته
پر می کشد تا نارون‌های غزل
پرنده‌ی صلح
با این که چاقوی شب
تا دسته فرو رفته در سینه‌ی پرچم
در فراسوی باقی‌مانده‌ی فرصت
لابلای موهای زنان پنهان کرده
نقشه‌‌ی یک تحول
یک دگرگونی را
با کلماتی که مدام اکسید می شوند
در گلوی خشک خیابان
آزادی را مطالبه می کند
ما باید مراقب دست‌هایی
که در جیب‌هایشان نیستند باشیم
زیر قرنیزهای دروغ
خاک بر دهان تاریخ نپاشند
باید کلمه‌ها را در خشاب بچینیم
و تا می توانیم شلیک کنیم
به هوای سرد
که با آمیزش افتابگردان و خورشید
دوباره از خاکستر بلند می شود وطن


مرضیه شهرزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.