مژده یاران که گل از غنچه برون می آید

مژده یاران که گل از غنچه برون می آید
شور و حال خوش ومستی ز درون می آید
نو بهار است و به نوروز دلم گشته ملول
حس عشقی است که با میل فزون می اید
چونکه لاله شکفد در چمن و فصل بهار
با رخی سرخ و چنین با دل خون می آید
یا مقلب چو بگفتم دل من گشت فراخ
کز دلم عشق حسین بیش و فزون می آید
متحول شدم و حال دلم همچو نسیم
چو ز لبها صلوات پیش و کنون می آید
زده ام فالی وگفش که بده مژده به دل
صاحب العصر چو با یار فزون می آید
دل قوی دار نکوئی که فرج نزدیک است
منجی شیعه در این عصر جنون می آید

عباس نکویی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.