دل من در پی ابهام چشمت

دل من در پی ابهام چشمت
فتاده بی خبر در دام چشمت
هنوزم رد پاهای تو پیداست
میان چشمم از هر گام چشمت
کجا راهم فتد بر می فروشان
که تا مستم من از صهبای چشمت
از آن تاثیر و مجذوب نگاهت
دو چشمانم شده ادغام چشمت
رقیبت اینچنین می گفت دوشین
من و این دل شدیم ناکام چشمت
تلنگر میزند اشکت همان دم
که می غلطد زپشت بام چشمت
صبوری ها دگر هم برده صبرم
الا صیاد ، دل شد رام چشمت
بیا یک ظهر آدینه که خوانم
حدیث تازه از گل فام چشمت

محمدحسن مداحی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.