ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دیگر برایت شعرهایم را نمیخوانم؛
دیگر در این خانه ی پر آشوب نمیمانم.
حرف هایت تا ابد در سینه ام زخماند،
درمانی ندارم واسه ی این قلب بیمارم.
دیگر نمیخواهم به هر قیمت شده باشی،
که از عشق میان قلبم و سنگت پشیمانم
تمام حرف های من همه از سیم و زر بودند؛
اگر که زرشناس بودی نمیگفتی نمیخواهم.
باران اگر روزی به همراه تو معنا داشت؛
ابر و جامه رنگین تو بودی من بیابانم،
همه با روی خوش در زیر باران ها میرقصند
منم با پاکت سیگار تنهای خیابانم.
دیگر نمیزارم دروغانه بتابی، نه...
آفتابت نمیارزد به ترس از خانه ی تارم
خاموش و سیاه و ساکت و آرام آرامم،
چون آتشِ در خاکستری، آرام میخوابم.
عشقی که میگفتی نمیمیرد، به مو بند است؛
داری بافته ای از آن که دور سر میزارم.
تو از روی غم دوری به این چارپایه میکوبی؛
من اینجا، الق از بالا به پایین کش میآیم.
با هر دروغت ضربه ای بر باورم میخورد؛
از لطف تو بدبین و غمگین و پریشانم.
من و صادق برای تو فقط از راست میگفتیم؛
نمیدانم دروغ بود که گفتی دوستت دارم
بی اعتمادم کرده ای... از عشق میترسم؛
اگر این عشق زوری بود پس من عذر میخواهم
از خندت به درد هایم غمی تازه شروع میشد،
این سینه به تنگ میآمد انگار بین دیوارم
من جان خود را پای عشق تو هدر دادم
بعد از تو مرگ نه، من پایان داستانم
کاش یکجور دگر مثلا با خشم میرفتی؛
شاید اینگونه خون کمتری میرفت، نمیدانم..
باور ندارم حرف هایت را، نگاهت را...
حتی دست کشیدنی که کرده ای سرانجامم؛
شاید که برنجانم شاید هم... نمیدانم...
اما با تمام این ها، باز هم دوستت دارم.
آرین کارمانی