آنکه می گفت که ناسور فقط یک زخم است؟

آنکه می گفت که ناسور فقط یک زخم است؟
برسان باد به نوش گوشش
که درفش دلمان باز
به مویی بند است

و به شیرینی تلخ
مثل یک زهرِ عسل
عطش جانم را
در سرابی شیرین
به درِ سبزترین باغ کشاند
به فریبایی نوشین نگاه
هی گذشتیم
و بریدیم
و سپردیم به هو
بگذری ،می گذرد

راست برو
چپ گذری بیهوده است
تکه های دلت افتاد
نکند برگردی
در صدف خاطره ها

تو فقط یک دردی

وحشت از بیداری بن بست نداشت
آنکه می گفت که ناسور فقط یک زخم است.


سپیده رسا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.