گشودی بال پرواز خودت را آسمانت چه ؟

گشودی بال پرواز خودت را آسمانت چه ؟
حریم امن خود را داری اما بیکرانت ؟

جهان با خوب و بدهاییکه دارد پیش پای تو
به شرط اینکه از آن تو باشد آرمانت چه ؟

حریم صد بیابان صید چنگال تو را دارد
درون جنگلی از ابر و باران آشیانت چه ؟


به جای زوزه ی کفتار های پیر لاکردار
چه نجوایی به دل میپروری ورد زبانت چه ؟

گرفتم هر بدی کردی بما همواره بخشیدیم
رفاقت جای خود دارد ولی بیگانگانت چه ؟

توئی که محرم اسراری و رازی  مگو دارد
اگر افشا شود ناگفته های داستانت چه

به روی شانه های زخمی ام پا می نهی بگذار
اگر از پا بیافتد پایه های نردبانت چه ؟

زلال جرعه ی ناب سبوها نوش جانت باد
اگر خون دلی جاری شود در شوکرانت چه ؟

علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.