بیا ای مه دلت را با صفا کن

بیا ای مه دلت را با صفا کن
مرا از بند زندانت رها کن

مرنجان این دلم تا زنده هستم
کرم بنما تو لطفی بهر ما کن

تو با شیدای خود کن مهربانی
نسوزان این دلم لطفی عطا کن

چو شمعی ذوب می گردم زعشقت
نما رحمی مرا دور از بلا کن

به چشمانم نگر چون اشگ بارد
پریشانم بیا با من وفا کن

نشستم پای عشقت روز شب من
بیا این خسته دل را هم شفا کن

نسیم از درد می نالد به هر دم
به بالینم بیا دردم دوا کن


شهربانو ذاکری دانا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.