شاخه های نرگس

شاخه های نرگس

پیوند می زند

تمامِ مرا ،

به عمری ، از جنسِ شب

و تباری از روز

هنوز پدرم کنار باغچه ،

قلبِ زندگی را شخم می زند

و من همیشه

از پشتِ شیشه های بدونِ پرده

نرگس ها را میدیدم که از کتف های تنومندِ ضعیفش

جوانه می زد

منتظر می ماندم، برود

برای اتاقش لالایی بخواند

من خیز بردارم

چشمهایم را روی خاک باغچه

آبیاری کنم

مژگان رشیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.