آسمانا به هوایت دل من سیر مکن

آسمانا به هوایت دل من سیر مکن
گر چه برخاک نشینم،تو زمینگیرمکن

عمری ای دوست،اسیر قفس تن شده ام
در رهایی منِ خسته تو تأخیر مکن

قطرهْ اشکم که زچشم تو به دور افتادم
زآتش هجر مرا کشته ی تبخیرمکن

خواب دیدم که به مهمانی تو آمده ام
جانِ من خواب مرا عکس،تو تعبیر مکن

گرچه اوراقِ چنین دفتر دل تاریک است،
مهربانی کن و این جرم ،تو تحریر مکن

گفته بودی که بزودی برسد،روز وصال
طاقتم نیست که پرواز کنم،دیرمکن

قاسم یوسفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.