آن مه پنهان کنعانی پدیدار آمده است

آن مه پنهان کنعانی پدیدار آمده است
ای زلیخا یوسفت اکنون به بازار آمده است

وانکه صدگون پرده می‌فرمود اندر کار ما
شکر کاندر چشم ما بر رغم اغیار آمده است

سرو قامت در چمنزار جهان گشتم چو بید
روزگارم رفت و در پیری به دیدار آمده است


مژدگانی بایدم از خیل بیماران عشق
کان طبیب درد هجران بهر تیمار آمده است

بنگر این سرو بلند شاد شیرین کار شوخ
در چمن بر رسم رعنایی به رفتار آمده است

غم مبادت از سپاه ظلمت اندر شام تار
صد نویدم از سحر بر چشم بیدار آمده است

گر بشد چندم به عالم رونق اهل نظر
ای سروش اینک به بازارم خریدار آمده است

سروش فارسیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.