دل من از لبت ای گل، ترانه می خواهد

دل من از لبت ای گل، ترانه می خواهد
دوباره زمزمه ای عاشقانه می خواهد
به وقت خستگی ام در پناه آغوشت
دلم لطافت و مِهری زنانه می خواهد
به برگ ریزِ خزان چون بهار با من‌ و توست
دلم دوباره شکفتن ، جوانه می خواهد
به هُرم بوسه تو،روشن است شمع وجود
که این تنوره هزاران زبانه می خواهد
سرت به شانه ی من بودو شانه در دستم
بگو دوباره که زلف تو شانه می خواهد
بیا که تا بنهم سر به روی دامانت
دلم وجود تو را جاوِدانه می خواهد
من عابرم و مرا چاره غیر رفتن نیست
که جاده رهگذرش را روانه می خواهد
بگو بمان و مَرانم  که عابر از تَهِ دل
برای پیش تو ماندن بهانه می خواهد

مهدی رنجبر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.