استخوان های نرمم

استخوان های نرمم
لابه لای کلمات حقیرت خرد شد
از من نخواه گذشت کنم
وقتی استخوان های شکسته ام
آوار شدند روی قلب خاکستر از اتشم
تو تبر زدی
ولی من
سوختم
با استخوانهای هیزمی ام
و سیگار روشن شده از نگاهت ...


دیوانه میمانیم
سیگارت


یزدان عطار

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.