هرروز از اولین پل عابر پیاده خودکشی.

هرروز از اولین پل عابر پیاده خودکشی.
پریدن هرروزه بی چتر نجات.
تن داده در این سقوط
تبدیل عادات اعتیاد.

اسب‌ها به تاخت در دشت‌ها.
کمند هوس، حلقه‌حلقه روی زین
دامن نیمه باز مجسمه
چون صدای افتادن سکه‌ها زیر گوش عنصری.

به جفای تازه‌تر
هر روز خیس و تر برای اوج.

حالا تنها، چشم پوشیدنی و تنت
به امیدِ بوی نا.
حالا تنها، تو افتاده از آسمان
روی رؤیای شهرها.

بهرام کیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.