سندی ده تومرا برتورچشمانت

سندی ده تومرا برتورچشمانت

تابگردم من به دور قدو اندامت

عمری خمش بودم تاتو بازارکنی

به رهت پای گزارم جای پایت

سجده کفراست اگرجزبرای توباشد

رخصتی ده تاببوسم دست و دامانت

درسکوتت علما سینه ها چاک کردند

نوبتی شد تا بگویم جان به قربانت

اگرآزادچهارفصل درویش است

درسماع است زشکوه رخ زیبایت


علی اکبری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.