زنبور ها غم به کندو نمی برند

زنبور ها غم به کندو نمی برند
درسی زدفتر گل ها گرفته اند
از شهد گل شَکر شُکر در دهان دارند
شیرینی عسل ز بوسه گل ها گرفته اند
سجاده را به می بفروشند وقت گل
آنان که رسم زمانه بد مهر دیده اند
دل را به زهد و توبه مشوش نکرده اند
بر فیض عام رحمت حق دل سپرده اند
با سُکر می غبار غم از دل زدوده اند
بی گنج زر عشرت قارون نموده اند
چون کوه ثابت اند و ز امواج بی هراس
درس فنا در ره عشق را آزموده اند
گر میل جستجو داری و رنگ بو هنوز
دریاب فرصت باغ را که فردا گرفته اند


مهدی لطیفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.