بی دلیل تورادوست دارم

بی دلیل تورادوست دارم
به رنگین کمان نگو
به آن پروانۀ تنها هم
بی دلیل
داس در گندمزار می رقصد
وَ ، لبهایِ آن سئوال بنفش می شود

وَناگهان
این کوچه تورا دوست دارد
خاطره ای ، میانِ شبنم ها خوشبخت می شود
گُلی ، باعطرِ پیراهن اَت حرف می زند
وَ ، کسی که شبیهِ ما نیست
درسایه ها گُم می شود

تورا دوست دارم
وَاین باران
دیوانه ای ست
که اشک هایش
برشانه هایم تمام نمی شود
یا رازِ این شب ها
که درفصل هایِ ما تاریک می ماند ...


فریدون ناصرخانی کرمانشاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.