من هوایی را که تو دران نفس میکشی را ...دنبال میکنم...

من هوایی را که تو دران نفس میکشی را ...دنبال میکنم...
آخر اینجا هوا کم است...
رد هر سیگاری را که به مشامم می‌رسد...
عمیق بو میکشم...
امان...
امان...که هیچ سیگاری بوی تو را برایم زنده نمی‌کند...
اینجا هروز هوایت بی هوا به سرم می‌زند... .
نقشه را مرور میکنم...
سیر جان را
سیر میکنم....
شاید تو را نزدیکتر احساس کنم...

بی هوا برایت می نویسم...
هوایت باز به سرم زد.


سحر زارعی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.