عشق گریزپای من

عشق گریزپای من
در پیِ توام
با یک‌صد دلِ مَرد

اگرچه کوتاه
بگذار
شبنم رخساره‌ات
بر علف نگاهم بنشیند

نزدیک‌شو به رویایم
و با مخملت
چون موج برخیز
هم‌سان در برابرم
چشم در چشم
رایحه در رایحه
موطنِ وحشی‌ات را
در من بنا کن

خونی که زیر ناخنِ جهان
ریشه کرده است
خودبه‌خود
به شور طلایی خنده‌ات
محو خواهد شد.


حسین صداقتی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.