سال بغض و

سال بغض و
سال درد
دوران عجیبی است
دَوَران عقربه ها
به مذاق ثانیه های عبث
خوشایند نیست
و مکث دقایقی
که تیشه به ریشه
عمر می زند
می شنوید؟
تیک تاک ها، پَر وا گشوده اند
به سمت چرخشی معکوس
در هبوط زمان
بی پروا،
چه محفل غریبی
بین زبان عمر وغربت انسان
محملی ازاشک
که نشسته بر حنجر آدمی
با خنجرصعود...
و باز ترس وترس
سقوط مبارک جهل وجهالت...

سپیده رسا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.