آمدی با شور و پُر حرارت آمدی

آمدی با شور و پُر حرارت آمدی

آمدی خدا. خدا. خداکنان

آمدی با باوری از پیش ساخته آن چنان

پیش رو امّا ناشناخته بی گمان

آمدی تا که رها سازی مرا

همچو رودی سوی دریا سرنوشتم را

آمدی باورم را صیقل دهی

زخم های کهنه ام را اندکی مرهم نهی

نَفسِ اَمّآره را لَوّامه کنی

من تشنه ی خراب شدن از آن سو

کوچه ی داستانم سوت و کور

اینک امّا ای کاشها را می‌نویسم تک به تک

رو به فردا می‌کنم با صد اگر...

عباس سهامی بوشهری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.