تو روزی آمدی از در گرفتی دین و ایمانم

تو روزی آمدی از در گرفتی دین و ایمانم
که جانم جانِ جانانی و یا دشمن؟ نمی دانم

اگر روزی نمازی خوانده بر هر قبله جز چشمت
غلط کردم نفهمیدم؛غلط کردم پشیمانم

ز آن روزی که دل بردی ز من چون زلف فر دارت
به هرسویی نسیمی می وزد جانم پریشانم

تو را آنقدر جانا من عزیزت خوانده ام دیگر
عزیزم،گر نباشی در بهشتش هم نمی مانم

حدیث شباهنگ

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.