عاقبت، ما در غبار روزگار

عاقبت، ما در غبار روزگار
جملگی، گم می شویم
هم صدا وعکس ها
هم شمایل های ما
هم نماند آری از ما اثری
جز کتابی و بجز نوشته ای
یا صدای ضبط گشته ای
که ز ما ثبت شود
اندرین دفتر و در
جریده ی این عالم
...
و همان چیزی که
ماندگار، بشر کند
و ز ما می ماند
بدون ما، بعد از ما
و شودیه یادگار ماندگار
سالیان سال به روزگار
در غبار و در هوای روزگار
آری؛ این فقط کتاب و این صدای ماست
پس؛ چه خوب، جمله شویم؛ که ماندگار
با صدای خوب و هم کتاب خود
آری در غبار روزگار
...

سلیمان بوکانی حیق

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.