گریه و آغاز مرگ و لبخند.

گریه و آغاز
مرگ و لبخند.
یک مسیر و
یک انتخاب.
غم و خنده
شادی و شیون؛
یک انتخاب ساده.
مثل یک
پیراهن کهنه؛
بر تن افکار.
مثل پرواز یک روح
در حسرت یک جان.
تیر واژه ها
بر تن این مان.
یکی شاید؛
پوشیده لباس مشکی
یکی می زند بر صورت؛
خراش فراموشی‌
خانه ای در دور دست ها
یک مستعطیل دو در دو
با در سنگی
انتخاب یک فکر و
اشکال هندسی.
تراژدی ها
رو به پایان است
قلم ها خسته؛
جوهر بی جان است.
خنده ای بر لب؛
رقص باله و
طناب دار است.
یا که دردی که
پر از لبخند است.
فریاد شبانه تو
زیر رگبار باران.
این رسم یک بوم است
این یک نقشه شوم است.
خودت را بُکش؛
با دشنه ی از غم
با طناب آفت.
با نگاه ساعت
صدای این آون ها
صدای پایان است.
هوای نفس؛ گیر است
بگو؛
بگو که وقت رو به پایان است
این یک انتخاب است.


احمد حسنی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.