ره نداردجزتوکس درقلب شیدایم هنوز

ره نداردجزتوکس درقلب شیدایم هنوز
خانه کردی دردلم هستی تورعنایم هنوز

باهزاران عشوه هایت عاشقم کردی چنان
شهره برعشقت شدم بنگرکه رسوایم هنوز

گرچه رفتم من زیادت لیک هستی خاطرم
همچومجنونت منم هستی تولیلایم هنوز


بانگاهی من شدم سرمستِ چشمت نازنین
همچنان شیدابه آن چشمانِ شهلایم هنوز

کرده ای محروم ما را از کنارت عاقبت
رفته ای کزپیشم ای مَه بی توتنهایم هنوز

دور گشتی دلبرا از نزد من رفتی کجا
ازفراقت نازنین نالان به شبهایم هنوز

عاقبت ترکم نمودی بارقیبان رفته ای
ازغمت محبوبه ام ویلانِ صحرایم هنوز

گرچه هرمَه روی عالم بر(خزان)داردنظر
بینِ هرمَه چهره ای هستی توزیبایم هنوز


علی اصغر تقی پور تمیجانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.