اختران بر بام شب هر شب که نجوا می کنند

اختران بر بام شب هر شب که نجوا می کنند
راز شب را پچ پچ اندر گوش دنیا می کنند

برکه ها در زیر بال این پرستوهای مست
ادعای رود جوشان یا که دریا می کنند

بلبلان از هر طرف آواز مستی سر دهند
زیر این افسونِ آبی شور بر پا می کنند


در چمنزاران بهاران دست در دست یاس
خواب را از بوی گل سیرابِ رویا می کنند

شاخه ها در شاخه ها پیچیده در آغوش باد
غنچه ها پروانه را چون شمع اغوا می کنند

کوهساران هم صدا با انعکاسِ درد و رنج
خونبهای عشق را کتمان و حاشا می کنند

هر زمان غوغای هستی در گذر از چشم ماست
چشم حیرت را بدین افسونگری وا می کنند

می بَرد تصویر شب احساس ما را کوی عشق
اختران چشمک پَرانی سوی دلها می کنند

سجاد حقیقی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.