قسم به پیاله های شراب !

قسم به پیاله های شراب !
به صدای چکاچاک استکانهای سربازی
که تا پای جان جنگیده در عشق!
که دیده ام مست می‌شود قاب!
کسی نبود و سلامتی را
با استکان به قاب عکست میزدم!
قابت مست شده
روی دیوار بند نمی‌شود!
تو را در آغوشم هل می‌دهد!
تو را نوشیده قاب!
من نوشیده ام شراب!
قاب مست و عکس جاری می‌شود!
هر چه من میخورم ،کاری نمی‌شود!
قاب راه می‌رود ،میخندد
به دیوار چنگ میزند!
من پیاله ی بعدی را سر میکشم ،
انگار نه انگار
این الکل‌ها لنگ میزند!
قاب را بر میدارم
عکس را داخل پیاله ام میاندازم
قاب میمیرد!
شراب مرا نمیگیرد!
میخورم عکس را جرعه جرعه
سرم داغ می‌شود
تازه دارد من را میگیرد!
گوشی را بر میدارم به تو زنگ بزنم!
گوشی می افتد منگ میزنم!
حالا دیگر
آب هم در این پیاله مرا مست می‌کند!
چیزی نیست به غیر از تو که مرا هست می‌کند!


نادرداوری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.