شود که گریه کنم در هوای بارانی؟

شود که گریه کنم در هوای بارانی؟
بسا تمام شود این شب پریشانی

شود که بوسه زنم بر کنار لعلی که
برد خیال مرا پیش آنکه می‌دانی

تنم اگرچه رها می‌رود به هر رهزن
بیا که‌ جان ز فراق تو گشته زندانی


ز دست خنده زیر لبت که مجنونم
امان از آن همه ناز و ادای پنهانی

وفا به وقت سحر در میانه محراب
حدیث هجر تو گوید اگر چه میدانی

امیرحسین شعبانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.