تصویرِ قشنگی ست تو را خواب ببینم

تصویرِ قشنگی ست تو را خواب ببینم
عکسی ز تو در برکه چو مهتاب ببینم

چشمم نرَود رویِ هم آن لحظه که رفتی
در حسرتِ آنم که تو را خواب ببینم

یک لحظه تو را چونکه شوم خیره به چشمت
همچون خودم آشفته و بی تاب ببینم

ای عشق بگو تا به کی اینگونه خودم را
بی تاب و گرفتارِ به گرداب ببینم

کی می رسد ای قصّه ی صیّاد و صدف ها
آن لحظه تو را چون دُرِ نایاب ببینم

علی پیرانی شال

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.