به مرگ رو زده ام تا که یک کمی دیگر

به مرگ رو زده ام تا که یک کمی دیگر
تورا دوباره ببینم در عالمی دیگر

به حرفهای نگفته ی در دلم سوگند
مرا پس از تو نبودست محرمی دیگر

مجال خشک شدن را ندارد این چشمم
غمی نرفته رسیدست یک غمی دیگر

رها نمی شوم از درد,باز خواهم دید
پس از جهنمِ دنیا, جهنمی دیگر

رها نمی شوم افسوس طالعم این ست
پس از تو باز گرفتار آدمی دیگر

به مرگ رو زده ام بعد مردنم شاید
تورا دوباره ببینم در عالمی دیگر

علی قائدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.