من از تمام شهر که نه...

من از تمام شهر که نه...
از تمام جهان بریدم و
به تو رسیده ام....
من از خیالهای دور
من از سراب های شوم
من از هزار و یک شب
شهرزاد قصه گو...
گذشتم و دویدم و نفس زنان
به تو رسیده ام..
تو سایه بر سرم شدی
تنیده بر تنم شدی
همه جهان من...
جهان کوچکم شدی...
چه خوش جهان کوچکی
ک بازوان تو شود...
تمام طول و عرض آن...


سحر زارعی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.