امیدِ ما فقط همین خیال های بی حد است

امیدِ ما فقط همین خیال های بی حد است
بریده است زندگی , و همچنان ممتد است...

به آسمان هم روی ,زمین می کشد به زیر
بنازم این خاک را که آخرین مقصد است

اگر که خشک مانده ایم ,اگر چه زرد گشته ایم
خیال کن ,خیال کن که آب پشت این سد است!


به آسمان نگاه نکن ,به نزد خود بیا ببین
چگونه در جوار تو ,خدا میان معبد است


نگو چرا نمی شود,نگو چرا نمی رسد
شاید به خیر میشود ,جهان همین شاید است

بیا میان خستگی قرار عاشقی نهیم
بیا که عاشقی کنیم اگرچه زندگی بد است...

حسین وصال پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.