بدون تو هیچ اعتباری ندارم

بدون تو هیچ اعتباری ندارم
به دنیای بیهوده کاری ندارم

چرا که نباشی همه هیچ هیچم
رگ و ریشه, ایل و تباری ندارم

من از کوچه بی تو بودن عزیزم
تمنای گشت و گذاری ندارم

کفایت کند سرخی چهره گل
نیازی به سیب و اناری ندارم

به روز ازل باختم هستی ام را
به سر اشتیاق قماری ندارم

خزان و زمستان تفاوت چه دارد
منی را که فصل بهاری ندارم ؟

طلای وجود تو را دارم ای جان
اگر ادعای عیاری ندارم


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.