دست در دستم گذاری تا جهان را طَی کنیم

دست در دستم گذاری تا جهان را طَی کنیم
تا سعادت را سوار و رُو به هرجا هَی کنیم؟
لحظه ای غافل شویم از داغ و دردِ روزگار
حرص و آزِ زندگی را مثلِ زهری قَی کنیم؟
عاشقانه پر کشیم از عرضِ دون تا مرزِ مهر
ساغرِ عشقِ خدا را پر زِ مُشک و مَی کنیم؟
پا گریزان از قیود و سَر سَرایِ شور و شعر

مشعلِ دل را, فروزان با سه تار و نَی کنیم؟
رقصِ ایمانی کنیم از جنسِ جاویدِ شعور
بندگی را؛ از رگ و ریشه, به کُلّی پَی کنیم؟
حاضری تا جان دهیم آزادگی را, بر کشیم
شربتِ شور و شهادت را, به پایِ وَی کنیم؟

امیر ابراهیم مقصودی فرد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.