شب ست خیال بودنت

شب ست
خیال بودنت
مهمان ست بر
دیواره ی اتاق دل تنگی هایم


یادت در دلم طوفان به پا کرد
آری
هوای دل ابری شد
حنجره , بغض ش سخت در هم شکست
ناودان چشم ها باریدن گرفت

و ,,,

آمدنت را
خواب دیدم
رد پای ت بر گونه ام نغش بست

کاش
خواب های م در
آغوش تو بیدار شوند

و شاید
این بار ,,,
کنج اتاق دل تنگی هایم
آخر جانم را می بازم

و چه مهمانی
شیرینی می شود برای من
این بار


مژگان بختیاری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.