در دل من بیـن جوانه سر زند از عشق تو

در دل من بیـن جوانه سر زند از عشق تو
بلبل جـان سوی لانه پـر کشد از عشق تو
زانکـه چشمت آشیـان مرغ دل کـردی مرا
بلبـل جـانـم تـرانـه سر دهـد از عشـق تو
معـدن عشقـی و تفسیـر رخ جـانـانـه ای
پـاکـی دل را نشانـه دیـدمش از عشق تو
سینـه ات چـون ساحلی بی انتها ای دلربا
خـو گـرفته زین کـرانه ذورقـم با عشق تو
غرق دریـای دلـت گـردیدم و گـشتم فـنـا
چون فسانه بایدم خواندن مرا از عشق تو
اتشی بـر جان فشاندی کـو بسوزانده دلم
سوزدش دل را نکوئی ز آتشی از عشق تو

عباس نکوئی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.