چندیست بساط قدم عشق مهیاست

چندیست بساط قدم عشق مهیاست
چندیست دلم کشته ی آقایی دنیاست
هر چند که دوری ز من اما عطش تو
همسایه ی دیوار به دیوار دل ماست
در حوصله ام نیست دل آزاری خورشید
در سینه من وقت گل افشانی لیلاست
دوشیـزه ی بارآور باران و بهاری
در چشم تو در صدف آبی دریاست
بانوش دو چشم تو تهی می شوم از خویش
چیزی که حلال است و زلال است وگوارا ست
بانوی پیام آور پایان زمستان
زیباست به چشم تو قسم , چشم تو زیباست

سیدقاسم حسینی سوته

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.