نبودنت را میسرایم

نبودنت را می سرایم
غمگین ترازنوای نی
برفراز بلندترین کوهها
همراهی ام میکنند زوزوی عریبانه ترین بادها


ودوباره درد ازتمام انگشتانم سرریز میشود
برروی تکه ابرهای پوسیده و لعنتی احساسم.

لعیا قیاثی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.