زمزمه راهبه را می شنوم

زمزمه راهبه را می شنوم
در پس تاریک ترین خواب بیداری
سکوت کوه در وجودم زبانه می کشد
پرده های نقش دار زمانه را نمی خواهم
مرا به دیدار چشمه های ناب خوش , صدا بزن
ابرهای تیره را از کنار پرتو نازک خورشید نوشیده ام
مرا با گرمای سلامت خراب کن
من هنوز طعم خوشرنگ نگاهت را به یاد دارم
باز مرا با وعده های بیهوده ات شاد کن

احسان ناجی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.