دیریست که مرده ام

دیریست
که مرده ام
چرا که وقتی
کوله بارم را می بستم
سیب ِشیرین را , آب برده بود
حالا که دیگر
درخت زیتونی نمانده است
تا از شاخه های امیدوارش
برای همه ی
باقی مانده هایم
تمثیل دیگری برای زندگی بچینم .


مجیدفربد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.