دیشب دوباره آمدی وقتی دلم بی تاب بود

دیشب دوباره آمدی وقتی دلم بی تاب بود
وقتی سکوتی مرده در اعماق این مرداب بود

نیلوفرانه آمدی با پیچشی دور تنم
در برکه ی سوزان من گل غنچه ی مهتاب بود

لب بر لبان داغ من شهریوری شد پیرهن
شرجی رسیده مرز تن وه....لذتی نایاب بود

تو عاشق گیسوی من بودی و تا قوس کمر
در تیرگی موی من ترک همه آداب بود

هر چین زلف مشکی ام راهی به سوی کفر تو
دین جدید تو شدم در دیده ات ارعاب بود

هر دکمه ای را چون سپر شمشیر تو در هم شکست
پیوستگی تن به تن چون حمله ی اعراب بود

آغوش تو دریای من، من هم عروس تو شدم
جشن زلال عشق ما بر ریسه های آب بود

بردی مرا بردی مرا تا دور دست آسمان
وقت پرش از بام شب دیدم فقط یک خواب بود

مریم جلالوند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.