با یک کلام ساده ات چون شعر شیوا میشوم

با یک کلام ساده ات چون شعر شیوا میشوم

در تو نهان میگردم و از تو هویدا میشوم

تا تو نگاهم می کنی چون قرص ماهم میکنی

با تو به رویا میروم ازتو چه زیبا میشوم

ای از تبار آینه در تو مکرر میشوم

از جبر تنهایی خود گویی که منها میشوم

با تو به هرم عاشقی گرم وزلال و بی غشم

بی تو به شب میمانم وهمنام یلدا میشوم

بی تو اسیر لحظه های خفته در تنهایم

با تو به فردا میرسم فردا و فردا میشوم

من در غبار راه تو میمانم و تو میروی

در این غبار بی کسی یک عمر تنها میشوم

در واژه ها گم میشوی بی آنکه پیدایت کنم

با اینهمه دلدادگی لیلای رسوا میشوم

تو میروی تا از تو جانها گل کنند

من همنشین هر شب این روح تنها میشوم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.