تنهایى دیگر ملال نیست

تنهایى دیگر ملال نیست

بشارتى‌ست از این اندوه و

اشکى که از چشمان من مى‌گریزد

به هنگام ظهر بود که دانستم

تو نیستى و من باید

این مانده‌ى عمرم را که مى‌خواهم

با خوشه‌ى انگور و خنده‌ى کودک صیقل دهم

در همه‌ى روزهاى بى‌سرانجام ادامه دهم‌


((احمد رضا احمدى))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.