شروع شده ام

شروع شده ام
از نگاه ها
سپس در رایحه ی بادها
به سمت کوه ها
و با ابرها
جاودانه در آمیخته ام.
من بالهایم را
تنها برای تو باز کرده ام و
گذشته ام از دره ها،
پیش آمده ام
به سمت تو
همچون رود
بر صورت زمین
تا لمس کنم پیراهن دشت را،
تا پرنده ای در قلب من
بروید و
در اندام گیاهی
بریزد دلم،
تا جاری شوم از درون
و در شمایل برگی
برون بیفتم.
من برگشته ام از آوندها
از همان روزنه
و بهار را با چشم های خودم دیده ام!
دیگر نه زمستانی مانده
و نه اندوهی،
بنفشه ای پلک گشوده به جهان...!


مرضیه رشیدپور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.