قلب کوچکم

قلب کوچکم چطور حجمِ سنگینِ این همه احساس را
در خودش پنهان کند
میترسم عاقبت مرا به زانو دربیاورد
شعله های عشقِ بی سرانجامت
من اینجا تمام میشوم
وقتی تو مرموزانه
لبخند میزنی
و زیرکانه مرا میکشانی
به هر سمت از سرزمینِ سرد احساست.
من غریبانه ترین،
حالتِ دوست داشتن را باتو
تجربه کردم

تو سرکش تراز توفان کویر
ومن آواره تر از شن های داغ بیابان.

لعیاقیاثی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.