صدایت در نهانخانه‌ی ذهنم

صدایت در نهانخانه‌ی ذهنم
چون دمیدن صور است، در رستاخیز جانم
که تمام احساس مرده‌ی درونم را برمی‌خیزاند
تکه‌تکه‌ی وجودشان را
از گوشه گوشه‌ی جانم به هم میبافد
به صف می‌کشاندشان،
برای پاسخ به گناهی
که لذتش جانم را پر کرده‌بود!!
گناهِ حبسِ تو، در یاخته‌های وجودم.


سوسن_شیخ_محبوبی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.