همیشه میخواستم برایت شعری بنویسم.

همیشه میخواستم برایت شعری بنویسم.
شعری از زندگی تا ببینی چگونه در چشمان من نشسته ای
شعری که مرا از آنچه میخواهم و می توانم به تو نزدیک تر کند
شعری که فقط تو باشی و من و خوبی ها
شعری بلند تا بتوانم هر بیت آن نام تو رابا واژه ای از خوبی های جهان هم قافیه کنم
شعر تو...
واژه ها را یک به یک نوشتم ولی هیچ کدام هم وزن تو نشد
قافیه را باختم...! و تو در شعر من نگنجیدی
که فقط نام تو هم قافیه ی نام توست

سولماز رضایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.