تهوع

می‌دانم. می‌دانم که دیگر هرگز به چیزی
یا کسی برخورد نخواهم کرد که احساس تندی را
در من به وجود آورد.
می‌دانی، شروع به دوست داشتن کسی کردن،
اقدام مهمی است.
باید نیرو، کنجکاوی، کوری داشت.
حتی لحظه‌ای هست، در آغاز،
که باید از پرتگاهی پایین پرید:
اگر کسی بهش فکر کند، این کار را نخواهد کرد.
می‌دانم که من دیگر هیچ‌وقت نخواهم پرید...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.