درون حنجره ام قارچ های زهر روییده ست،

درون حنجره ام قارچ های زهر
روییده ست،
دهانم از خزه انباشته ست
و در نگاهم
آواز حسرتی ست
که استخوانم را می ترکاند؛
ببار بر من ای ابر،
ببار
که بردباری ویرانم کرده است...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.