از همان اول دلم را در تب و تاب آفرید

از همان اول دلم را در تب و تاب آفرید
خاک بود؛ اما مرا از آتش و آب آفرید

کفش‌های کهنه‌ی تنهاییم را جفت کرد
نیمه‌ی گم‌کرده‌ی من را چه نایاب آفرید

مانده‌ام حافظ تو را در چندمین دفتر نوشت
مانده‌ام سعدی تو را در چندمین باب آفرید

آستین بالا زد امشب پلک‌هایم تا تو را
آنچنانی که خودش می‌خواست در خواب آفرید

ماه، نیم دیگرش را جستجو کرد و نیافت
بعد جای آن، خودش را در دل آب آفرید...

#نجمه زارع

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.