بر فرازِ آشیانهٔ ی فاخته

بر فرازِ آشیانهٔ ی فاخته
چکاری به از پرواز ؟؟
زنده باد فرار
زنده باد پاهای بی‌ قرار
تو هم بگذر
سنگ بردار
زخمت را بزن
من به اندازه ی یک شهر دیوانه ام
سرخوشم کن از خون
سرخوشم کن از درد
بگذار بگویند
پرید
پرید
پرید...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.